-
.
جمعه 22 شهریور 1398 01:54
یعنی من به شخصه ریدم توی این زندگی که ارزون ترین و داغون ترین خط 912 شده 700 هزار تومن ریییدما
-
تولدم مبارک
دوشنبه 7 مرداد 1398 22:35
-
دختر خوب
شنبه 5 مرداد 1398 20:13
در ادامه ی پست قبلی یه چیزیم میخواستم بگم دختر خوب ، اگه میبینی این پستمو رمز وبتو بفرست برام نمیتونم بیام بخونمت
-
از این درددلای حوصله سر بر
شنبه 5 مرداد 1398 20:12
دیروز (جمعه) صبح ساعت 8 و نیم پاشدم و رفتم بوفه ی سعید . همونجا کلاس هم داشتم (بوفش توی یه موسسه زبانه و منم جمعه ها اول صبح میرم بوفشو باز میکنم بعدش میرم خودم کلاس تا خودش ساعتای 10 اینا بیاد بوفه و برای ساعت 10 و نیم که انتراکه و بچه ها میان بوفه آماده شه) خلاصه دیروزم همین کارو کردم صبح رفتم دیدم دوتا جنس جدید...
-
بیکاری خر است
شنبه 29 تیر 1398 23:21
نیمه دوم هفته رو میرم قزوین بیمارستان میمونم . حقوقش خیلی کمه ولی هم اینکه یه کمک هزینس هم اینکه یه کاری میکنه آدم از بیکاری بهتره نیمه اول هفته میام تهران پیش خونواده و میرم بوفه ی سعید وامیستم. سعید توی همون موسسه زبانی که من زبان میخونم یه بوفه داره . درآمدش خوبه . ولی خب این اواخر کار جدیدش که میخواد راش بندازه...
-
شب بیگاری
چهارشنبه 26 تیر 1398 01:45
در بگ.ایی ترین وضعیت ممکن به سر می بریم . دیشب ساعت 2 خوابیده ایم و 4 و نیم پاشده و به سمت قروین حرکت کرده ایم . سپس ساعت 8 و نیم به قزوین رسیده و با حاج خانوم صبحانه رفته ایم . بعد از صبحانه به خوابگاه رفته ، وسایل را جمع کرده و ساعت 1 به بیمارستان رسیده ایم. از ساعت 1 ظهر دیروز تا الان در بیمارستان در پذیرش...
-
و تمام
چهارشنبه 19 تیر 1398 09:55
نمره ها رو همه رو گذاشتن همه هم ثبت نهایی شدن پاتو و انگالو افتادم و معدلم .. حدس میزنین چند؟ دوازده و نییییم :))))
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 تیر 1398 05:58
هم اکنون ورود تخم جن های غرغرویی را به اتوبوس شاهد هستیم که همین که از راهرو اتوبوس داشت رد میشد که بره بشینه عقب شروع کرد به نق زدن خدا این دوساعتو با اینا بخیر کنه
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 تیر 1398 01:01
بچه ها کسی هست تو کار چرم باشه یا آشنایی دوستی چیزی داشته باشه تو این کار؟ یه سری سوال میخواستم بپرسم درموردش اگه کسی هست کامنت بذاره لطفا
-
مشروط شوندگانیم
شنبه 15 تیر 1398 13:20
همه ی نمره هام اومده بجز یه درس دو واحدی مزخرفففففف که هم استادش مزخرفه هم درسش هم اینکه منبع امتحان کتاب رفرنس بوده هم اینکه امتحانش نمره منفی داشته هم اینکه چون ترم بالاییا گفته بودن خوندن این درس با نخوندنش فرقی نداره و در هر صورت میفتین (از کلاس اونا از 27 نفر 15 تاشونو انداخته) منم نشستم قبل امتحان به فیلم دیدن...
-
ریدمان ترم چهاری
جمعه 14 تیر 1398 14:56
نمره ها کم کم دارن میان و من هرروز چندبار با کلی استرس و اضطراب میرم هی چک میکنم سایتو و با ریدمان های جدیدم روبرو میشم یعنی فقط آرزو میکنم مشروط نشم . مشروط شم بفنا میرم . دعا کنین فقط :)))
-
روز آخر حضورمون تو خوابگاه تو سال تحصیلی 97-98
سهشنبه 11 تیر 1398 00:51
امشب مصطفی هم رفت و وسایلشو جمع کرد و گذاشت که فردا بیاد ببره با مصطفی خیلی مشکل داشتم و اصلا دوست نداشتم باهاش تو خوابگاه شب تنها باشم ولی امشب دوست داشتم اونم میبود . دیشب که باهاش تو خوابگاه تنها بودم خیلی بهتر از امشب بود. توی خوابگاه منم و همکلاسیام که باهم توی اتاق دیوار به دیوارم جمع شدن و حتی ترمکمونم که...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 تیر 1398 13:44
گفتم بیام یه پست بنویسم درمورد این چند وقتی که نبودم یه چیزایی بگم عرضم به خدمتتون که من ترم یک بین پسرا درسخون ترین پسر بودم و تنها پسری بودم که شدم معدل الف و نفر پنجم کلاس . ولی از ترم دو دیگه درسم شدید افت کرد طوریکه معدل ترم دوم شد 15.5 ترم سه 13.5 ترم چهار هم که علی الحساب معلوم نیست چی میخواد سرم بیاد دیگه به...
-
شروع
یکشنبه 9 تیر 1398 23:49
خب . این وبلاگ رو در ادامه ی وبلاگ قبلی مینویسم که تقریبا یکی دوسالی هست خیلی کم بهش سرمیزدم و به همین خاطر تصمیم گرفتم یه وبلاگ جدید بزنم تا انگیزه نوشتنمم بیشتر باشه. من امیرم . الآن که این پستو مینویسم 20 سالمه و توی قزوین درس میخونم ولی خانوادم ساکن تهرانن . دانشجوی سال دومم و از زندگیم نسبتا راضی ام . چیزی که منو...