عمو امیـــــــــر

روزمرگی ها و دفترچه خاطرات عمو امیـــــــــر

عمو امیـــــــــر

روزمرگی ها و دفترچه خاطرات عمو امیـــــــــر

بیکاری خر است

نیمه دوم هفته رو میرم قزوین بیمارستان میمونم . حقوقش خیلی کمه ولی هم اینکه یه کمک هزینس هم اینکه یه کاری میکنه آدم از بیکاری بهتره


نیمه اول هفته میام تهران پیش خونواده و میرم بوفه ی سعید وامیستم. سعید توی همون موسسه زبانی که من زبان میخونم یه بوفه داره . درآمدش خوبه . ولی خب این اواخر کار جدیدش که میخواد راش بندازه سرشو شلوغ کرده و من اول هفته میمونم اینجا که سعید سرش خلوت تر باشه و به کاراش برسه ولی خب حقوقی نمیگیرم و حالت کمکی میرم


تایمشم زیاد نیست صبح حدود دوساعته بعد میره تا عصر دوباره عصر حدود چهار ساعت اینا باید واستی

اصل در آمدش توی تایمای انتراکه که بچه ها میان بیرون برای استراحت.  اونجا شلوغ میشه خوب میفروشه


بگذریم. داشتم درمورد برنامه خودم میگفتم . تایمایی که بوفه نیستم حسابی بیکارم . دنبال یه کاری ام که بشه توی این تایما هم یه پولی در آورد ولی خب برام مهمه که ساعت کاریش دست خودم باشه و یجورایی از ایین کارای اینترنتی باشه که تایمش دست خودته . چون بعد اینکه کار سعید راه بیفته منم قراره برم توی دم و دستگاش و حقوقم بگیرم واسه همین نمیخوام حالت کار تمام وقت یا طولانی مدت باشه. یه کار پروژه محور که اگرم سرم شلوغ شد با این کار سعید ، بتونم ولش کنم و پولی که تا اونموقع در اوردمو بگیرم . شما کاری سراغ دارین؟


شاید شرایطی که برای کار میخوام یکم به نظرتون پرتوقعانه به نظر بیاد ولی خب به اینم توجه کنین که من دارم دوجا کار پاره وقت میکنم و میخوام یجورایی تایممو با این کاره پر کنم و یه در آمد جانبی جور کنم برای خودم

شما سراغ ندارین همچین کاری؟

یا کاری به ذهنتون نمیرسه با این شرایط؟

هم اکنون به نظرات سبزتان شدیدا نیازمندیم 

شب بیگاری

در بگ.ایی ترین وضعیت ممکن به سر می بریم .

دیشب ساعت 2 خوابیده ایم و 4 و نیم پاشده و به سمت قروین حرکت کرده ایم . سپس ساعت 8 و نیم به قزوین رسیده و با حاج خانوم صبحانه رفته ایم . بعد از صبحانه به خوابگاه رفته ، وسایل را جمع کرده و ساعت 1 به بیمارستان رسیده ایم. از ساعت 1 ظهر دیروز تا الان در بیمارستان در پذیرش آزمایشگاه به سر برده ایم و تا فردا 8 صبح هم قرار است همینطوری به سر ببریم

تازه فردا هم 8 تا 1 استراحت داشته و 1 تا 8 سر کار بوده و بعد 8 دوباره باید به دیدن حاج خانوم نائل گردیم که کونمان پاره شود و دوباره فردایش ساعت 8 بیمارستان بوده و 11 بیمارستان را به مقصد ترمینال ترک کرده به تهران آمده و به بوفه ی سعید برویم و تا ساعت 8 باید در بوفه سرکنیم

بعدش باید برویم خانه و دوباره 8 صبح جمعه مث خر از خواب پا شویم و به کلاس زبان برویم و تا 2 آنجا کون خودرا پاره کنیم


آیا کسی هست که مرا یاری کند؟

و تمام

نمره ها رو همه رو گذاشتن

همه هم ثبت نهایی شدن

پاتو و انگالو افتادم و معدلم .. حدس میزنین چند؟

دوازده و نییییم :))))

هم اکنون ورود تخم جن های غرغرویی را به اتوبوس شاهد هستیم که همین که از راهرو اتوبوس داشت رد میشد که بره بشینه عقب شروع کرد به نق زدن

خدا این دوساعتو با اینا بخیر کنه

بچه ها کسی هست تو کار چرم باشه یا آشنایی دوستی چیزی داشته باشه تو این کار؟

یه سری سوال میخواستم بپرسم درموردش

اگه کسی هست کامنت بذاره لطفا